ترانه زیبای تا تو برگردی با صدای اساتيدمهدي سپهرو پرویز طاهری
پشت این لب های بسته چهره ی از غم شکسته یه نفر غمگین نشسته تا تو بر گردی می خونه نالون و خسته تا تو برگردی چشمای من در پی فردایی روشن می ریزه اشکم به دامن تا تو برگردی تا تو برگردی لبهای من داره فریاد از زمونه شعر دلتنگی می خونه تا تو بر گردی تا تو بر گردی با نگاهم آسمون ها رو می گردم به امید روی ماهت تا تو بر گردی روح و جانم به فدای هر نگاهت می شینم بر خاک راهت تا تو برگردی تا تو بر گردی مونده بر لب آه سردی اشک سرخ و رنگ زردی از دو عالم بر ندارم تا تو برگردی لحظه ها رو می شمارم تا تو برگردی چشمای من در پی فردایی روشن می ریزه اشکم به دامن تا تو برگردی تا تو برگردی لبهای من داره فریاد از زمونه شعر دلتنگی می خونه تا تو برگردی تا تو برگردی
شب که از ساز دلم ناله برخیزد نغمه ها در جان من شعله می ریزد سر به دیوار غمت می گذارد دل اختران را تا سحر می شمارد دل یک ستاره می شود روشن و خاموش همچو من گویا کشد بار غم بر دوش تا سحر در سفر ازدل شب ها یکه و تنها اختر من گه نهان گه شود پیدا عاقبت گیرد شبی این سفر پایان اختر عمرم شود از نظر پنهان تا سحر در سفر از دل شب ها یکه و تنها اختر عمر من است این فلک پیما
سعیدخسروي دکترداروسازودبیربازنشسته زیست شناسی هستم، که امروز درکناررب النوع رافت وشفقت ومهربانی روزگارمی گذرانم.آن عزیزی که نهال مهرومحبتش همچنان درفضای زندگیم گل افشانی وعطرافشانی می کند
**عزيزان برداشت ازوبلاگ باذکرماخذ آزاد می باشد**